-تلالو انتظار-

خوشبختــــــی یعنی با امام زمانت باشی...انتظار باید تلالو داشته باشد...منتظر باید جلو رونده باشد...

-تلالو انتظار-

خوشبختــــــی یعنی با امام زمانت باشی...انتظار باید تلالو داشته باشد...منتظر باید جلو رونده باشد...

آدینه نامه تلالو انتظار/شماره هفتم

 برای مشاهده نسخه هفتم آدینه نامه تلالو انتظار به ادامه مطلب بروید  

زیارت امام زمــــــان (عج) در روز جمعــــــه

السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ فِی خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْوَلِیُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ السَّلامُ عَلَیْکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ عَجَّلَ اللَّهُ لَکَ مَا وَعَدَکَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَنَا مَوْلاکَ عَارِفٌ بِأُولاکَ وَ أُخْرَاکَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِکَ وَ بِآلِ بَیْتِکَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَکَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى یَدَیْکَ،
سلام بر تو اى حجّت خدا در زمینش،سلام بر تو اى دیده خدا در میان مخلوقاتش،سلام‏ بر تو اى نور خدا که رهجویان به آن نور ره مى‏یابند و به آن نور از مؤمنان اندوه و غم زدوده مى‏شود،سلام بر تو اى پاک‏نهاد و اى هراسان از آشوب دوران،سلام بر تو اى همراه خیرخواه،سلام بر تو اى کشتى نجات،سلام بر تو اى چشمه حیات،سلام بر تو،درود خدا بر تو و بر خاندان پاکیزه و و پاکت،سلام بر تو،خدا در تحقق وعده‏اى که به تو داده از نصرت و ظهور امرت شتاب فرماید،سلام بر تو اى مولاى من،من دل‏بسته تو و آگاه به شأن دنیا و آخرت توام،و به دوستى تو و خاندانت به سوى خدا تقرّب مى‏جویم و ظهور تو و ظهور حق را به دست تو انتظار مى‏کشم،
وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ لَکَ وَ التَّابِعِینَ وَ النَّاصِرِینَ لَکَ عَلَى أَعْدَائِکَ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْکَ فِی جُمْلَةِ أَوْلِیَائِکَ یَا مَوْلایَ یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَى آلِ بَیْتِکَ هَذَا یَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ یَوْمُکَ الْمُتَوَقَّعُ فِیهِ ظُهُورُکَ وَ الْفَرَجُ فِیهِ لِلْمُؤْمِنِینَ عَلَى یَدَیْکَ وَ قَتْلُ الْکَافِرِینَ بِسَیْفِکَ وَ أَنَا یَا مَوْلایَ فِیهِ ضَیْفُکَ وَ جَارُکَ وَ أَنْتَ یَا مَوْلایَ کَرِیمٌ مِنْ أَوْلادِ الْکِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّیَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِی وَ أَجِرْنِی صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّاهِرِینَ.
و از خدا درخواست مى‏کنم بر محمّد و خاندان‏ محمّد درود فرستد و مرا از منتظران و پیروان و یاوران تو در برابر دشمنانت و از شهداى در آستانت در شمار شیفتگانت قرار دهد،اى سرور من،اى صاحب‏ زمان،درودهاى خدا بر تو و بر خاندانت،امروز روز جمعه و روز توست‏ روزى که ظهورت و گشایش کار اهل ایمان به دستت در آن روز و کشتن کافران به سلاحت‏ امید مى‏رود و من اى آقاى من در این روز میهمان و پناهنده به توام و تو اى مولاى من بزرگوارى از فرزندان‏ بزرگواران و از سوى خدا به پذیرایى و پناه‏دهى مأمورى،پس مرا پذیرا باش و پناه ده،درودهاى خدا بر تو و خاندان پاکیزه‏ات.
سیّد بن طاووس فرموده:من پس از این زیارت به این شعر تمثل مى‏جویم و به آن حضرت اشاره نموده، می گویم:
نَزِیلُکَ حَیْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِکَابِی وَ ضَیْفُکَ حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْبِلادِ
در هر کجا و بر سر هر خوان،من میهمان توام اى صاحب الزّمان

منتــظرانــی کــ ه اهـل ِ جـهاد و شهـادت ومـبارزه نیستـند،
خـواستـ ه یا ناخـواستـ ه، منتـظر ِ امام ِ غائبــند،
نـه امام ِ قائــم!!!

مطلــوب اینـان غائبـــ ِ آل محــمد (ص) اسـت،
نــه قائـم ِ آل محـمد (ص)


آیتــــ اللّـ ه جـوادی آملـی
اللهم عجل لولیک الفرج

حرفـــــــــــــای خودمـــــــــــونی (دوکوهه پادگان منتظران مهدی ـعج )

شب،فرصتی است که در خلوت خود،دل به آسمان بزنیم.می گویند عالم غیب در شب بیشتر ظهور می کند.باید شب را در جایی باشی که شب بودن را حس کنی.

باید در دوکوهه باشی تا معنای شب برایت تصویر شود.اگر شلمچه را با غروبش می شناسند،دوکوهه را هم با شبهایش می شناسند.

باید به دل شب بزنی تا رمز و راز زمزمه شبانه شهید همت را پیدا کنی.

«من هرگز اجازه نمی دهم که صدای حاج همت در درونم گم شود.این سردار خیبر قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است.»

باید به دل شب بزنی تا صدای ناله ی رزمندگان در گردان   تخریب (1)را بشنوی.

باید به دل شب بزنی تا هم نوا با بچه های تخریب (2) ناله بزنی:

                                         «اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم...اللهم اغفر لی....»                                              

ما زنده از آنیم که آرام نگیریم...

اینجا قرارگاه عاشقان و عارفان است...ایستگاه اول و آخر...باید با وضو وارد شوی...

قصه دوکوهه از روزهای پر تکاپویش شروع می شود.قصه ای از روزهای نبرد و شبهای عاشقی... از وقتی جنگ شروع شد و برای

اسکان نیروها،برای آموزش واعزام به منطقه پایگاهی نیاز بود.پادگان نیمه ساخته دوکوهه،برای این کار انتخاب شد.

جایی که یک ساختمانی که هیچ گونه امکانات آسایشگاهی نداشت.اما وقتی رزمنده های بسیج و فرماندهان بزرگ در آن پا می گذاشتند،

شور و نشاطی بر پامی شد که در پادگان های نظامی پیشرفته دنیا هم دیده نمی شد. حالا دوکوهه مقر نیروهایی بود که از

جای جای ایران اسلامی کنار هم جمع شده بودند.روزها در آموزش شرکت می کردند.به جلسات فرماندهان بزرگ می رفتند

و درس عرفان و عشق و ایمان می گرفتند و شب ها هر کدام گوشه ای دنج با یک کاغذ و قلم به خلوت اندیشه و عشق پناه می جستند.

به قول سید شهیدان اهل قلم، شاید روزی این پادگان به خاطر آن همه صبوری ها و رنج ها مقر یاران حضرت موعود باشد.

«دوکوهه امام رفت اما راه تو باقی است.دیر نیست آن روز که روح تو عالم را تسخیر کند و نام تو و خاک تو،پرچم های مظهر عدالت خواهی شوند.دوکوهه آیا دوست داری که پادگان یاران مهدی نیز باشی؟ پس منتظر باش... »

آری...دوکوهه هنوز هم فریاد می کشد:

ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش...

ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش...

ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش...

      

پ ن 1:قانون تخریب:اولین اشتباه...آخرین اشتباه...

پ ن2:تخریب چی کسی بود که اول نفس خود را تخریب می کرد.

آقا در نامه شان به جوانان اروپا و آمریکای شمالی،
آنان را به پاکدامنی و طهارت روح دعوت نموده است...
ترسم از آن روز که جوانان اروپایی،
در پاکدامنی از ما جوانان یک عمر شیعه، جلو بزنند!
ترسم از سبقت دیگران از ما در پیروی از ولی فقیه!
ღاللهم عجل لولیک الفرجღ

 
توصیـــــــه های امــــــــام زمـــــــــــان به آیت الله مرعشـــــــــــی نجفــــــــی

از آیت الله مرعشی نجفی نقل شده: در نجف اشرف شوق زیاد جهت دیدار جمال مولایمان بقیه الله الاعظم داشتم با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم به این نیت که جمال آقا صاحب الزمان را زیارت و به این فوز بزرگ نائل شوم تا ۳۵ یا ۳۶ شب چهارشنبه ادامه دادم تصادفا در این شب رفتنم از نجف تاخیر افتاد و هوا ابری و بارانی بود. نزدیک مسجد سهله خندقی بود هنگامی که به انجا رسیدم بر اثر تاریکی شب وحشت و ترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصا از زیادی قطاع الطریق و دزدها , ناگهان صدای پایی را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس و وحشتم گردید.

برگشتم به عقب سید عربی را با لباس اهل بادیه دیدم نزدیک من امد و با زبان فصیح گفت:” ای سید! سلام علیکم” ترس و وحشت به کلی از وجودم رفت و اطمینان و سکون نفس پیدا کردم و تعجب اور بود که چگونه این شخص در تاریکی شدید متوجه سیادت من شد و در ان حال من از این مطلب غافل بودم.

به هر حال سخن می گفتیم و می رفتیم از من سوال کرد:” کجا قصد داری؟ ” گفتم مسجد سهله فرمود به چه جهت گفتم به قصد تشرف زیارت ولی عصر. مقداری که رفتیم به مسجد زیدبن صوحان که مسجد کوچکی نزدیک مسجد سهله بود رسیدیم داخل مسجد شده و نماز خواندیم و بعد از دعایی که سید خواند که کان با او دیوار و سنگها ان دعا را می خواندند احساس انقلابی عجیب در خود نمودم که از وصف ان عاجزم. بعد از دعا سید فرمود:” سید تو گرسنه ای چه خوبست شام بخوری”. پس سفره ای را که زیر عباد داشت بیرون اورده و در ان مثل این که سه قرص نان و دو یا سه خیار سبز تازه بود. کان تازه از باغ جیده و ان وقت چله زمستان و سرمای زننده ای بود و من منتقل به این معنا نشدم که این اقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا اورده؟ طبق دستور اقا شام خوردم. سپس فرمود:” بلند شو تا به مسجد سهله برویم” داخل مسجد شدیم اقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد و من هم به مطابعت ان حضرت انجام وظیفه می کردم. و بدون اختیار نماز مغرب و عشا را به اقا اقتدا کردم و متوجه نبودم که این اقا کیست. بعد از ان اعمال تمام شد ان بزرگوار فرمود:” ای سید ایا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه می روی یا در همین جا می مانی؟” گفتم می مانم. در وسط مسجد در مقام امام صادق نشستیم به سید گفتم : ایا جای یا قهوه یا دخانیات میل دارید اماده کنم؟ در جواب کلام جامعی را فرمود:” این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم” این کلام در اعمال وجودم اثر گذاشت به نحوی که هر گاه یادم می اید ارکان وجودم می لرزد. به هرحال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید و در این مدت مطالبی رد و بدل شد که به بعض انها اشاره می کنم:

۱- در رابطه با استخاره سخن به میان امد سید عرب فرمود:” ای سید با تسبیح به چه نحو استخاره می کنی؟” گفتم: سه مرتبه صلوات می فرستم و سه مرتبه می گویم ” استخیر الله برحمته خیره فی عافیه” پس قبضه ای از تسبیح را گرفته می شمارم اگر دو تا ماند بد است و اگر یکی ماند خوب است.” فرمود:” برای این استخاره , باقیمانده ای است که به شما نرسیده و ان این است که هر گاه یکی باقیماند فورا حکم به خوبی استخاره نکنید ; بلکه توقف کنید و دوباره بر ترک عمل استخاره کنید اگر زوج امد کشف می شود که استخاره ائل خوب است اما اگر یکی امد کشف می شود که استخاره اول میانه است.” به حصل قواعد علمیه می بایست دلیل بخواهم و اقا جواب دهد به جای دقیق و باریکی رسیدیم پس به مجرد این قول تسلیم و منقاد شدم. و در عین حال متوجه نیستم که این اقا کیست.

  ۲- از جمله مطالب در این جلسه تاکید سید عرب بر تلاوت و قرائت این سوره ها بعد از نمازهای واجب بود: بعد از نماز صبح سوره یس, بعد از نماز ظهر سوره عم,  بعد از نماز عصر سوره نوح(ودر بعضی نقل ها سوره عصر) , بعد از نماز مغرب سوره الواقعه و بعد از نماز عشاء سوره ملک.

۳- دیگر این که تاکید فرمودند بر دو رکعت نماز بین مغرب و عشاء که در رکعت اول بعد از حمد هر سوره ای خواستی می خوانی و در رکعت دوم بعد از حمد سوره واقعه را می خوانی و فرمود: کفایت می کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب , چنان که گذشت. 

۴- تاکید فرمود که: ” بعد از نمازهای پنجگانه این دعا را بخوان: “اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَهَ الصّدرِ و وَسْوَسَهِ الشَّیطان بِرَحمتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.”

۵- و دیگر تاکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهای یومیه خصوصا رکعت اخر. “اَللّهُمَ صَلِ عَلى مُحمّدٍ وَآلِ محمّد و تَرَحَّم عَلى عَجزِنا وأَغِثْنا بحقِّهِم.”

۶- در تعریف و تمجید ازکتاب شرایع الاسلام مرحوم محقق حلی فرمود:” تمام ان مطابق با واقع است مگر کمی از مسائل ان”.

۷- تاکید بر خواندن قران و هدیه کردن ثواب ان برای شیعیانی که وارثی ندارند یا دارند و لکن یادی از انها نمیکنند.

۸- تحت الحنک را زیر حنک دور دادن و سر ان را در عمامه قرار دادن. چنانکه علمای عرب به همین نحو عمل می کنند و فرمود: در شرع این چنین رسیده است. 

۹- تاکید بر زیارت سیدالشهدا.

۱۰- دعا در حق من و فرمود: قرار دهد خدا تو را از خدمتگزاران شرع.

۱۱- پرسیدم:” نمی دانم ایا عاقبت کارم خیر است و ایا من نزد صاحب شرع مقدس روسفیدم؟”. فرمود:” عاقبت تو خیر و سعیت مشکور و روسفیدی”. گفتم:” نمی دانم ایا پدر و مادر و اساتید و ذوی الحقوق از من راضی هستند یا نه؟”. فرمود:” تمام انها از تو راضی اند و درباره ات دعا می کنند”. استدعای دعا کردم برای خودم که موفق باشم برای تالیف و تصنیف. دعا فرموند. در این جا مطالب دیگری است که مجال تفضیل و بیان ان نیست. پس خواستم از مسجد بیرون روم به خاطر حاجتی, امدم نزد حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسید چه شبی بود و این سید عرب کیست که این همه با فضیلت است؟ شاید همان مقصود و معشوقم باشد تا به ذهنم این معنی خطر کرد , مضطرب برگشتم و ان اقا را ندیدم و کسی هم در مسجد نبود. یقین پیدا کردم که اقا را زیارت کردم و غافل بودم , مشغول گریه شدم و همچون دیوانه اطراف مسجد گردش می کردم , تا صبح شد چون عاشقی که بعد از وصال مبتلا به هجران شود. این بود اجمالی از تفصیل که هر وقت ان شب یادم می اید , بهت زده می شوم.

جریـــمه مشـــق امشــب...!
صـــد بار بنویس...!
آقایـی کــه یـــادش نبــــودم...
در قُنـــوت نمـــازش {یـــادم} کـــرد...
السلام علیک حین تحمد و تستغفر...
ღاللهـــم عجــل لولیـــک الفـــرجღ

دیوانـــــــــه ای که لک زده قلبـــــــــش برایتان
آقاســـــــــلام!بازمنــم ،خاک پایــــتان .
دیـــوانه ای که لک زده قلبــــش برایــــــتان !
در این کلاس ســــرد حضور تو واجب است
این بار چندم است که استاد غایب است ؟
نرگس شکفتــــه است تو را داد می زنـــد
آقا بیا که فاصـــــله فــــــریاد می زنــــــــد
این روزها نمی شــــــــــــود اندوهگین نبود
دلــــــواپس نهایــــــــت تلخ زمیــــــــن نبود
تب کرده مادرم ز غمت مدتـــــی مدیـــــــد
هذیان مادرم شده « آقا خوش آمدیــــد »
آقا دلم عجیب تو را درد می کشـــــــد
دستم مدام واژه ی « بر گرد » می کشـد
امضاء : دو چشم خیس و دلی در هوایتـــان ،
دیوانه ای که لک زده قلبش برایتــــــــــان . . .

گفتم شبی به مهدی (عج) بردی دلم ز دستم
من منتظر به راهــــت شـــب تا سحر نشستم

گفتا حــجاب وصــــلم باشـــد هـــوای نــفست
گر نفس خود شکستی دستت رسد به دستم

تلنگـــــــــــــر...

چکار داریم میکنیم؟ مگه امام زمانو قبول نداریم؟
باور کنین امام زمان غریبه...
یه کاری بکنیم...

یادمــــــــــان باشـــــد...

تا رابطه ما با ولیّ امر امام زمان (عجل الله فرجـه) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد.
و قوّت رابطه ما با ولیّ امر (عجل الله فرجـه) هم در اصلاح نفس است.
حضرت آیت الله العظمی بهجت

دانلـــــــــــود کنیـــــــــــد

زیارت امام زمان در روز جمعه/فرهمند
دریافــــــــــت

 آدینـــــــــــه نامه این هفته تقدیــــــــم شد به:
علمــــــــــدار کمیــــــــل؛ شهید ابراهیــــــــم هــــــــــادی

تمام اشکهای من

برای شستشوی جاده های انتظار توست

و چشمهای من

فدای گامهای استوار تو...

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا
ا

در صورت تمایل به دریافت نسخه الکترونیکی نشریه (ایمیل) می توانید یک ایمیل خالی با عنوان «تلالو انتظار» برای ما ارسال یا در قسمت نظرات ایمیل خود را درج کنید (نمایش داده نمی شود)

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.